مدت هاست تمام وقت باقی مونده تو شبانه روز به سرچ روی اوتیسم گذشته. پافشاری من برای پیگیری و ویزیت تخصص های مختلف و به قول همسر فدا کردن زندگی مشترکمون باعث شد حسابی عصبانی بشه. خیلی بحثمون شد. هیچ وقت این طور نبودیم. هر روز دورتر و دورتر شدیم. و با مهربونی های همسر دوباره همه چیز آروم شد. جلسه آخری که پیش گفتار درمان رفتیم طبق معمول همسر شروع کرد به صحبت در مورد من که" مادرش شبانه روز در مورد اوتیسم میخونه " و گفتاردرمان هم گفت میدونم. برای همینم اصلا به حرفاش محل نمیدم!!! همین شد دوباره یه موضوع بحث جدید. 
گفتار درمان بهمون اطمینان داد که محمد اوتیسم نداره. گفت احتمالا ببریدش پیش روان شناس بهتون میگن اوتیسم گرید 3!!!! گرید 3 فک کنم یعنی شدید!! ولی این طور نیست. بعدا میبینید که حرف میاد. از نظر گفتاری محمد تو مرحله حلقی گیر کرده. یعنی در حد یک بچه شش ماهه:(  گفتار درمان گفت این بچه سالمه. البته گفتار درمانش یه سری علائم قبول نداره. مثلا پس رفت تو گفتار قبول نداره. میگه جلوی من حرفی نزده بود و شانسی بوده آب گفتنش!!!! یک سال کامل شبانه روز آب تکرار میکرد محمد!! امیدهای گفتار درمان باعث شد حالم خیلی بهتر باشه. فاصله جلسات به پنج روز کاهش داد و از حالت ریلکس هم خارج شدیم و دیگه جنبه دستوری گرفته تمرینات. محمد شدیدا مقاومت داره و اصلا همکاری نمیکنه. ضجه میزنه و من طاقت اشکاش ندارم:( از اون طرف تمرینات هم کم نیستن برای 5 روز. چون پسرک یا خوابه یا داره غذا میخوره و خودش هم کلی کار داره! خیلی سخت میشه توجهش به خودمون جلب کنیم.
حلما اگاهانه ماما و بابا میگه. محمد اما هنوز نه. هم چنان نگرانم. همه علائم یجوری توجیه میکنم. اما چند تا چیز سر جاش باقیه. 
اول پس رفت گفتاری. دوم نداشتن بازی های وانمودی. سوم، قان و قون نداشتن تو بچگی و چهارم عدم توجهش به اسمش وقتی صرفا کلمه محمد بدون هیچ منظوری برده میشه. کلا خیلی کم توجه هست و دستور پذیری خیلی پایینی داره. سخت میشه توجهش جلب کرد تا بره سراغ تقلید.
نکات مثبت این که تو این چند هفته بیش تر بای بای کرده. البته فقط از پدربزرگش در این مورد حرف شنوی داره!! خیلی علاقه مند به بازی با خواهرش هست و به شدت به خواهرش حسادت میکنه. پانتومیم میفهمه و بیش تر از انگشت اشاره دستش استفاده میکنه.
یادم اومد که اون روزهای وحشتناک ، حاج آقایی که سر کتاب باز کرده بود بهمون گفت این بچه سالمه، یادمه گفت خیالتون راحت این بچه تضمین شده هست و عاقبت بخیره. خیلی عاقبت بخیره. تو تکرار که ضمین شده هست. دکترا هرچی میگن اشتباه میکنننکنه کم کاری های من و بدقولی هام باعث شده سرنوشت پسر نازنینم عوض بشه؟ دوباره یادم میاد به اشنامون گفتن که این بچه و مادرش خیلیییی اضطراب دارن. یه دعا دادم برای آرامششون. چون دارن صدمه میبینن از این همه استرس. نکنه این مشکلات همه تقصیره منه و ناشی از استرس های ماه اخر بارداری؟!!

خدای من شکرت. به فرزندانم، همسرم، مادر و پدر خودم و همسر و خانواده هامون و من سلامتی بده. با فرزند و سلامتی عزیزانمون ما رو امتحان نکن که طاقتش رو نداریم. رهامون نکن. خدایا عمر طولانی همراه با عزت، آرامش و خوشبختی و سلامتی به همسر بده و صبری که از پس تحمل من بر بیاد!

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خانه های لوکس راهنما ایمیل مارکتینگ بر آستان جانان آپشن خودرو | گندم کار آموزش طراحی کاراکتر طراحی روشنایی با دیالوکس سالم زيبا DocUni نا تمام