امروز سومین روزه بیماریه محمده. دو روز گذشته تقریبا غذا نخورده و فقط گاهی آب مینوشه. خیلی بی قراره و نمیتونه راحت بخوابه. مرتب بروفن و استامینوفن بهش میدم ولی هم چنان تب داره. دلم برای پسرم کبابه. هر بار که بهش دارو میدم مدتی گریه و جیغ میزنه. با دیدن قطره چ ناراحتی شروع میکنه و من شدم مأمور عذاب عشقم. چه کنم که برای سلامتیش مجبورم این داروها رو بهش بدم. دیشب با این که بروفن و استامینوفن خورده بود دمای بدنش 38.5 بود. وقتی داروش دیر بشه خیلی ترسناک دمای بدنش بالا میره. طوری که نیمه شب پدرش بیدارم کرد تا بچه رو بیدار کنیم و دارو بدیم بهش.

صدرا هم دیشب به دنیا اومده. 4 کیلو بوده. نهایتا مادرش سزارین شد. چون بچه چرخیده بود و درشت هم بود. 

استاد هم چنان کارارو عقب میندازه. قرار بود دیشب تماس بگیره که نگرفت. شایدم منتظر بود من تماس بگیرم و مطمئنا همین بهانه میکنه. هم صبح بهشون پیام دادم و هم ظهر ایمیل زدم که فراموش نکنن. بعیده فراموش کرده باشن.

خدایا خودت به خانوادم و عزیزانم سلامتی و تندرستی و شادی بده.
هزاران بار شکر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

sanat TOEFL exam Melvin فقط کسایی که تنها هستن میفهمن من چی میگم شرکت ام آی ام برند نمونه سوال امتحانی خنده دار دانش آموزان و دانشجویان عروسک بادی