ای کاش آینده بهتر باشه.
برای سردار سلیمانی غمگین شدم. اما نه در حد جنون چون میدونستم که آرزوشون همین شهادت بود و همین افتخار. بیشتر به حقی که بر گردن ما داشتن فکر میکردم.
برای سقوط هواپیما خیلی ناراحت شدم. برام باورکردنی نبود. خیلی دردناک
حادثه کرمان من در حد جنون ناامید و غم زده کرد
اما خبر دخالت اشتباه انسانی!!!!!! در سقوط هواپیما و اصابت موشک سپاه و پرپر شدن این همه عزیز دیگه قابل تحمل نبود. بچه ها مریض بودن و خیلی بی تاب اما نمیتونستم گوشی رو کنار بزارم. بهت زده بودم. آرزو میکردم خواب باشه. یه لحظه گفتم نبودم و نمیدیم این روز. این غم قابل وصف نیست. از خودم خجالت کشیدم که ایرانی ام و متاسف شدم که فرزندانم تو این سرزمین به دنیا اوردم. غم و تأسف و سرافکندگی همش دنبال یه توجیه هستم هنوز نتونستم به زندگی عادی برگردم و میخوام این دور باطل تموم کنم. هم چنان خبرهای بد ادامه داره.سیل در سیستان بلوچستان و تصادفات و .
دیگه طاقت خبر نداریم.
یکی از بدترین ها هم رفتار مردمم. مردمی که یا سیاه سیاه میبینن یا سفید سفید. یا در هر صورت همیشه و با عجله در حال دفاع از نظام و توجیه هستن یا همیشه دنبال کوبیدن. حالا هم هر کدوم خبرها رو از دید خودشون و در جهت منافع خودشون تولید و نشر و بازنشر میکنن. همه خودشون صاحب نظر میدونن و به راحتی اوج درک خودشون با بلند کردن صدا و بی ادبی نشون میدن. انگار هرچی صدا بلندتر هرچه کوبنده تر هرچه بی ادبانه تر یعنی بیشتر فهمیدن و بیشتر درک کردن. اینجا عزاداری کردن هم بلد نیستن مردم. بازار شایعه داغه. بازار سوءاستفاده های ی داغ تر و قضاوت بیجا، دروغ، تهمت و ناسزا زیاد و زیاد.
خدایا به این سرزمین رحم کن. به فرزندانم و مردم کشورم رحم کن. آرامش رو به ایرانم برگردون و به مردمم
هم چنان آرزو میکنم سیستم های پدافند رو آمریکا حک کرده باشه تا اشتباه خودی بوده باشه. این درد بی نهایته.
درباره این سایت